از زمانهای گذشته تبلیغات همیشه تحت تاثیر تکنیکهای روانشناسی بوده و امروز هم با اعمال روانشناسی رسانه، این تاثیر عمیقتر و دقیقتر هم شده است.
تمرکز روانشناسی رسانه بر درک چگونگی تاثیر فناوریهای ارتباطی و رسانه بر رفتار، هویت و پویایی جامعه انسانی معطوف است. در زمینه تبلیغات، روانشناسی رسانه این درک حیاتی را برای ما فراهم میکند که چگونه مصرفکنندگان با محتوا و تاثیرات روانشناختی اشکال مختلف رسانه تعامل دارند. روانشناسی رسانه با برجسته کردن چگونگی شکلگیری ادراکات، نگرشها و رفتارهای مصرفکننده، نقش مهمی در تبلیغات موثر ایفا میکند.
درک روانشناسی رسانه
روانشناسی رسانه حوزهای است که در محل تقاطع روانشناسی رفتاری، مطالعات رسانه و ارتباطات قرار دارد. این حوزه به دنبال درک فرایندهای روانشناختی دخیل در مصرف و تعامل با رسانهها است. برخلاف روانشناسی سنتی که اغلب بر رفتار فرد به صورت منفرد تمرکز دارد، روانشناسی رسانه زمینه وسیعتری از مصرف رسانه را در نظر میگیرد. این شامل تاثیرات فناوری، فرهنگی و اجتماعی است که تجربه و تعامل مخاطب هدف را شکل میدهند.
روانشناسی رسانه در تبلیغات برای تحلیل چگونگی درک، تفسیر و تاثیرپذیری جامعه از پیامهای رسانهای استفاده میشود. این شامل درک پاسخهای عاطفی و شناختی ناشی از انواع مختلف محتوای رسانهای است. از محرکهای بصری و شنیداری گرفته تا ساختارهای روایی، همه بررسی میشوند. همچنین مستلزم درک چگونگی تاثیر هنجارهای اجتماعی، رویدادهای جهانی و محلی و سایر تأثیرات خارجی بر رسانه است. مصرفکننده رسانه نیز بررسی میشود تا نحوه ایجاد، اشتراکگذاری، دریافت و درک رسانه را شکل دهند.
برای کمپینهای بزرگتر، روانشناسی رسانه میتواند در کنار تکنیکهای بازاریابی عصبی مانند ردیابی چشم و سنجش fMRI به کار گرفته شود. همچنین الکتروانسفالوگرافی، کدگذاری چهره، روانشناسی رنگ و سایر موارد نیز کاربرد دارند. این روشها اثربخشی و ماندگاری تبلیغات را افزایش میدهند.

تکنیکهای روانشناسی رسانه در تبلیغات
داستانگویی و ترغیب روایی
داستانگویی مؤثر در تبلیغات، بهویژه از طریق اینفلوئنسرهای مورد اعتماد یا پلتفرمهایی که حس شخصیتری دارند، میتواند روایتی خلق کند. این روایت احساسات مخاطب را برانگیزد و بین مصرفکننده و برند ارتباطی ایجاد کند. در نتیجه، این ترغیب روایی منجر به یادآوری و تأثیر عاطفی عمیقتر میشود و بر عقاید و تصمیمات مصرفکننده تأثیر میگذارد.
جذابیتهای احساسی
جذابیتهای احساسی سنگ بنای استراتژیهای تبلیغاتی هستند. در این حوزه داشتن نماینده برند نظیر یک اینفلوئنسر مورد اعتماد، شخصیتی نمادین یا گروه موسیقی سرشناس باشد، مفید است. شاید یک مدیرعامل با شخصیتی قابل درک نیز به تبلیغات کمک کند. با بهرهگیری از احساساتی مانند شادی، ترس یا نوستالژی میتوان پیامهای جذابی خلق کرد که مخاطب را عمیقا درگیر کند.
بهوسیله روانشناسی رسانه میتوانیم پی ببریم که چه احساساتی بیشترین تاثیر را دارند. همچنین باید بیاموزیم چگونه میتوان از این احساسات جهت تاثیر بر رفتار مصرفکننده بهصورت اخلاقی بهره برد. با این حال، احساساتی همچون خشم و ترس محرکهای احساسی مهمی هستند که ممکن است به صورت غیراخلاقی در بازاریابی مورد استفاده قرار گیرند. استفاده بیش از حد از خشم و ترس در بازاریابی میتواند مشکلاتی به بار آورد. مثلا باعث شهرت بد برند شود یا اعتماد مخاطب به برند از دست برود.
هویت اجتماعی و تاثیر گروهی
تبلیغاتی که در راستای ارزشها، اعتقادات و هویت مخاطب هدف باشند، میتوانند بیشتر متقاعدکننده باشند و باعث تعلق خاطر مخاطب شوند. این امر به ویژه در تبلیغات شبکههای اجتماعی که پویایی گروه و تأثیر همنسلان نقش مهمی ایفا میکند، قدرت افزونتری دارد.
ارتباطات پایدار برند
هدف نهایی استفاده از روانشناسی در تبلیغات، ایجاد ارتباط پایدار با برند است. با درک و جذابیت بخشیدن به انگیزهها و خواستههای ذاتی مصرفکنندگان، میتوان پیامهایی خلق کرد. این پیامها نه تنها توجه مخاطب را جلب میکنند، بلکه باعث ایجاد روابط بلندمدت نیز میشود. برندها میتوانند با استفاده از روانشناسی رسانه، تبدیل به بخش معناداری از روایتهای شخصی مصرفکنندگان شوند. آنها میتوانند محصولات و خدمات خود را بهشکل داستانهایی ارائه دهند که مردم در مورد زندگی خود میگویند.
یکی از روشهای دستیابی به این هدف در روایتهای تبلیغاتی، انعکاس نحوه نگرش مصرفکنندگان به خود یا آرزویشان است. این همسویی بین پیامرسانی برند و هویت فردی میتواند پیوند عاطفی قویتری ایجاد کند و منجر به وفاداری پایدار شود.
پذیرش آینده روانشناسی رسانه در تبلیغات
روانشناسی رسانه یک ابزار اساسی در عرصه تبلیغات است. این ابزار امکان برقراری ارتباطی عمیق و مؤثر را با مخاطبان فراهم میکند. استفاده از داستانگویی، جذابیتهای احساسی و هویت اجتماعی نقش مهمی در خلق تبلیغاتی دارد. هدف این تبلیغات تنها فروش محصول نیست، بلکه غنی ساختن تجربه مصرفکننده از محصول میباشد.
با نگاهی به آینده، میتوان حدس زد که حوزه روانشناسی رسانه یکپارچهتر خواهد شد. این یکپارچگی با تکامل پلتفرمهای دیجیتال و ظهور رسانههای جدید ایجاد میشود. در آینده، شخصیسازی، تعامل و تجربیات فراگیر ارتقا پیدا میکنند. فعالین حوزه تبلیغات باید در حین عبور از مرزهای مبهم بین اقناع و دستکاری، پایبندی به اخلاقی را فراموش نکنند. با تقویت ارتباطات و رفتار اخلاقی برند و همچنین اولویت دادن به رفاه مصرفکننده، کاربرد روانشناسی رسانه در تبلیغات میتواند به موفقیت تجاری برندها کمک کند. همچنین به رعایت اخلاق در دنیای تبلیغات هم دامن میزند.
چنانچه تمایل دارید که با اصول روانشناسی بازاریابی و تبلیغات آشنایی بیشتری داشته باشید مطالب دیگر سایت ما را دنبال کنید.






دیدگاهتان را بنویسید